به گزارش ایثار نیوز، سیام آبان سال ۵۹؛ پاسگاه ۵ را رد کردیم یک نفر با آرپیجی ایستاده وسط خیابان و به ما ایست میدهد. فهمیدیم که در کمین افتادهایم. به ما یاد داده بودند که در کمین بههیچوجه نایستیم. حرکت کردیم مستقیم رفتیم در دل کسی که با آرپیجی نشسته بود. از ۴ نقطه برای ما کمین گذاشته بودند. ماشین سوراخسوراخ شده بود. کمین چهارم را که رد کردیم یکی از بچهها افتاد وسط جاده و ما که عقب بودیم پرت شدیم توی دره…مرتضی مهاجری داستان روزی را تعریف میکند که در کمین دشمن افتادند.